قلب ایرانیان مسلمان ، جایگاه مهر و محبّت
مهر و محبّت مایه و سرمایهاى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه و حرم اللّه و عرش اللّه شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .
قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بىمنفعت و وجودى فاقد ارزش است .
« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » 1.
بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمىدهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید :
« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » 2 .
هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .
و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده : ادامه مطلب...
میترائیسم در ایران نماد مهرورزی و دوستی
محاسبات تقویمی تازه بر پایه نوشته های یونانیان و رومیان عهد باستان نشان می دهد که 29 اوت سال 500 پیش از میلاد – دوران پادشاهی داریوش بزرگ – میترا mitra ]در زبانهای اروپایی mithra] از سوی دربار هخامنشی پس از مشورت با روحانیون آیین زرتشت، به عنوان مظهر (سمبل) نور (آفتاب)، مهر و دانایی رسمیت یافت. میترا که اینک نام صدها هزار زن در سراسر جهان است، هزاران سال پیش، از خدایان آرین های جنوبی بود که پس از پیدایش آیین زرتشت و رسمیت یافتن آن، از قرن ششم پیش از میلاد مقام خدایی را از دست داد که با مصوبه 29 اوت سال 500 پیش از میلاد نماد مهرورزی، محبت، صمیمیت و دوستی شد و قرار شد این صفات که تا آن زمان اختصاص به ایرانیان داشت، جهانی شوند. به علاوه هر سال در روز مهر از ماه مهر (جشن مهرگان) تدابیری بکار گرفته شود (مثلا سخنرانی و اندرز گفتن) تا مهر و دوستی و نور و دانایی در دلها تقویت شود و نهال مهرورزی پرورش یابد و پندار بد، دشمنی ورزیدن و ظلمت نهی گردد. و از این زمان بود که انتخاب نام میترا برای افراد، عمومی و عادی شده است که پس از گذشت قرون و اعصار میترا به "مهری – مهربانو" و میتراداد به مهرداد تبدیل شده است. هخامنشیان از میترائیسم که آیین زرتشت جای آن را گرفته بود برداشت دیگری هم کردند و آن، جهانی کردن این برداشت به عنوان یک عامل مبارزه درونی با شیطان، نادانی، بدی ها، تاریکی و ستم بود. تا به این وسیله مردم از جنگ و خونریزی بیزار شوند و مسائل راه حل انسانی به دست آورد و به تدریج این نوع میترائیسم را در آسیای غربی و اروپا ترویج و گسترش دادند به گونه ای که مکتب رومی ها و به ویژه ایلریها (مردم ساکن یوگوسلاوی) قرار گرفت و تا زمانی که مسیحیت خود را با آن هماهنگ نکرد موفق نشد در قلمرو روم پذیرفته شود و گسترش یابد. واژه های مهر به مفهوم محبت، مهربان، نامهربان، مهربانی کردن و نظایر آن از همان زمان واختصاصا میان ایرانیان باقی مانده است و به همین دلیل هنوز ایرانیان در سراسر جهان خود را مهربانتر از سایر ملل می دانند و به مهربان بودن شهرت یافته اند.
www.rooznamak.com
محبت در اسلام
نویسنده: فرخنده نادمی(پنج شنبه 85/12/17 ساعت 6:54 عصر)
حکومت بر دلها
اسلام ، دین حکومت است . آموزه های دینی ما بروشنی دلــیل بر این مدعاست.اما بررسی دقیق و مو شکافانه متون اسلامی نشان میدهد که اسلام بیشتر از آنکه بر ((تن ها)) حکومت کند و سلطه ی بر مردم را اقتدار سیاسی پیشه نماید در پی حکومت بر دلهاست .
اصول این نوع حکومت و کشورداری همان مبانی سیـــاسی حکومتی اسلام است و مبانی سیاسی نظام علوی ، چیزی جز مبــــانی مدیریت اسلامی نیست .
اسلام ، آیین نامه ی تکامل مادی و معنوی انسان است . بنیـــادی ترین عنصر این آیین نـــــامه محبت است . نقش محبت در تحــقق حکومت اسلامی و برنامه ایی که دین الهی برای پیشرفت جامعه انســــانی رقم زده است به حدی است که امــام محمد باقر علیه السلام دین اسلام را جز محبت نمی داند و می فرماید:هل الدین الا الحب ؟ آیا دینداری ، جز محبت و مهرورزی است ؟ازنگاه علی علیه السلام نیزستونهای اصلی اسلام واصول برنامه های تکامل آفرین آن بر پایه ی محبت خداوند است . چنان که میفرمـــایند:«اسلام ، دیـــــن خداوند است که آن را برای خود برگزید و به دیده ی عنایت خویش، آن را بپرورید،و بهترین آفریدگان خود را ویژه ی آن ساخت و ستون های آن را بر دوستی خود استوار داشت . پیشوایان دینی و رهبران راستین سیاسی امت اسلامی ، جلوه هـــای محبت مردم به آفریدگارند و مهرورزی مردم به آنـــان،مهروزی به خداست . بر این اســاس ، پایگــاه اصلی حکومت اسلامی ، فراتر ازبیعت و رای مـــردم است . حکومت اسلامی ریشه در عشق و محبت مردم دارد. و این است راز آن همه تــــاکید قرآن و احادیث بر محبت اهل بیت علیه السلام.» البته واضح است که محبت ، امــری دستوری نیست . چنین نیست که بتوان انســـــــان را با بخشنـــامه ای بر خلاف کشش درونی او ، به مهرورزی به کسی یا چیزی واداشت. انسان ،عاشق زیبایی هاست.عشق به زیبایی در اعماق جان انسان است او به گونه ای فطری همه ی زیبایی های مادی ومعنوی را دوست دارداز این رو اگر بینش ، منش و کردار کسی را زیبـــــا دید ، به او عشق می ورزد و اگر نازیبا دید از او روی برمی تابد.این مقتضای فطرت انسان است .مگر اینکه فطرتش دگرگون شده باشد. از این جا میتوان دریافت که راز تاکید بر محبت اهـــل بیت و فلسفه ی وجوب دوستی آن بزرگواران ، ترغیب به شناخت واقعی آنهاست .چرا که منش،رفتار و تعامل آنان با مردمان، آن سان زیبـا وکشش آفرین است که شنـاخت واقعی آنــان باعث دلبستـــگی و وابستـــــگی میشود .نمی شود آن همه زیبــــــایی نهفته در رفتار علی (ع) را دید ، شناخت اما به او عشق نورزید .مگر اینکه کسی وجدان انسانی اش را از دست داده باشد و فطرت پاک و پیراسته اش را آلوده کرده باشد.راز آن همه شیدایی ،شیفتگی و دلدادگی مردمان به علی (ع) همین است.
www.siasatmadar.parsiblog.com برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ روبرو رجوع کنید
بىمهرى مایه سلب رحمت
از آیات قرآن و روایات اهل بیت قدس سرهما استفاده مىشود که بىمهرى و به عبارت دیگر سنگدلى ، گناهى باطنى است که قابل کیفر است و حالتى درونى است که سبب ستمکارى و ظلم به دیگران و پایمال کردن حقوق مردم است .
سعید بن جبیر مىگوید :
به ابن عباس گفتند که : گروهى از ما گمان مىکنند که عبد گناهى مرتکب مىشود و به سبب آن از رزق محروم مىشود ، ابن عباس گفت : به خدایى که خدایى جز او نیست این محرومیت از رزق ، حقیقتى است که در کتاب خدا روشنتر از خورشید درخشان است ، خدا در سوره « ن والقلم » در هفده آیه به آن حقیقت در ضمن داستانى اشاره کرده است .
مرد وزین و آراستهاى بود که در سنى بالا قرار داشت ، مالک باغى بود ، میوهاى از آن باغ را به خانهاش نمىبرد مگر این که به هر صاحب حقى و مستمندى و دردمندى از آن میوه مىبخشید .
او تا پایان عمرش به این بذل و بخشش و اداى حقوق مالى به خاطر علاقهاى که به قواعد دین داشت و به سبب مهر و محبتى که نسبت به بندگان خدا در قلبش موج مىزد ، ادامه داد . هنگامى که پیرمرد از دنیا رفت پنج فرزند او باغش را به ارث بردند و در همان سالى که باغ را بهارث بردند از نظر میوه و محصول سال بىنظیرى بود .
یک روز پس از نماز عصر به سوى باغ رفتند ، باغى را دیدند که زمان حیات پدرشان نمونه آن را ندیده بودند ، هنگامى که میوهها و محصولات فراوان را مشاهده کردند ، دچار طغیان و تجاوز روحى و اختلال فکرى شدند و به یکدیگر گفتند : پدرمان به عمرى طولانى و سنى بالا رسیده بود و به این خاطر عقلش را از دست داده و دچار حماقت شده بود ! !
بیایید با هم پیمان ببندیم که امسال چیزى از میوههاى این درختان را به یک نفر از نیازمندان نپردازیم تا ثروت بیشترى به دست آوریم و سالهاى پس از این هم این روش را ادامه دهیم ، چهار نفر از برادران به این پیمان رضایت دادند و پنجمى از آنان از این مطلب خشمگین شد و او همان است که خدا درباره او فرمود : ادامه مطلب...
احترام و مهرورزی
به مردان سفارش می کرد : کسی که همسری گرفته است ، باید او را گرامی بدارد . به مردان هشدار می داد : خداوند همة گناهان را [ با شرایطی ] می بخشد ، جز کسی را که ... مهریه را انکار کند [ و در روایتی دیگر : پرداخت آن را به تأخیر افکند ] . دوست داشتن زنان [ = همسران ] و آگاه کردن آن ها از این محبت را مستحب اعلام کرد . می فرمود : این که مرد به زنش بگوید : « تو را دوست دارم » ، هرگز از دل زن بیرون نمی رود . هر چه بر ایمان بنده ای افزوده شود ، بر محبت او به زنان [ = همسرش ] افزوده می شود . به مردانی که گمان می بردند عشق به همسر – هر چند مانع از انجام وظایف دینی نشود – چندان کار پسندیده ای نیست ، می فرمود : به خاندان ما هفت چیز داده اند که نه به پیشینیان ما داده اند و نه به کسانی که پس از ما می آیند خواهند داد : ... [ یکی از آنها ] عشق به زنان [ = همسران ] است . جبرئیل آن قدر سفارش زنان را کرد که گمان کردم طلاق دادن آنان حرام است . پیامبر محبت به زنان و چشم پوشی از اشتباهات آنها را مستحب برشمرد . در سفارشی طولانی فرمود : برادرم جبرئیل ... هماره سفارش زنان را به من می کرد تا آن جا که گمان بردم روا نیست مرد [ با اعتراض ] به همسرش بگوید : اه ! از خداوند والا درباره زنان پروا پیشه کنید . آنان [ به سان ] اسیران نزد شمایند . آنان را به عنوان امانت های خداوندی [ به همسری ] گرفته اید ... بر شما حقی واجب دارند ؛ زیرا تنشان بر شما حلال شمرده شده و از آن بهره می گیرید . فرزندانتان را در درون خویش حمل می کنند تا [ زمانی که ] با زایمان [ از این رنج طاقت فرسا ] رها شوند ؛ پس با آنان مهر بورزید و دلشان را به دست بیاورید ؛ تا در کنار شما بایستند . زنان را ناپسندیده نشمارید و بر آنان خشم مگیرید . از آنچه [ از مهریه و جز آن ] به آن ها داده اید ، جز با رضایت خاطر و اجازه
آنان ، چیزی باز پس نگیرید ... . بهترین شما کسی است که ... برای همسرش بهترین [ شوهر ] است . مردی که بر بداخلاقی همسرش تاب بیاورد ، پروردگار پاداشی را که به خاطر تحمل ناگواری ها به حضرت « ایوب (ع) » داده است ،به او خواهد داد . ادامه مطلب...
|