سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ساکت می گردد تا سلامت بماند و می پرسد تا بفهمد . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 8  بازدید دیروز: 42   کل بازدیدها: 36887
 
ایثار جلوه ی بارز مهرورزی - هویت دینی و ملی و نقش آن در محبت و مهرورزی
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه || یاهو [83]
گوگل [73]
روزنامه ی همشهری [117]
روزنامه کارگزاران [66]
روزنامه ی اطلاعات [70]
خبرگزاری دانشجویان ایران [51]
خبرگزاری کار ایران [86]
امروز [134]
سید محمد خاتمی [99]
رییس جمهور(دکتر محمود احمدی نژاد) [173]
[آرشیو(10)]


|| فهرست موضوعی یادداشت ها || آثار مهر ومحبت راستین[4] . آثار مهرورزی به اهل بیت قدس سرهما . آثار و عکس العمل اعمال . احترام ومهرورزی در رفتار پیامبر اعظم(ص) . ایثار جلوه ی بارز مهرورزی . بی مهری با دوزخیان و مهرورزی با بهشتیان . بی مهری مایه ی سلب رحمت . پیامبر اعظم(ص)کانون مهر و محبت . تبدیل مهرورزی به رضوان الهی . ثمره ی مهرورزی در قیامت . جشن مهرگان(جشن مهر ومهرورزی) . جلوه های مهر ومحبت . حرکت بر پایه ی معرفت . زمینه های ظهور محبت و عشق . سد راه محبت و مهرورزی . غایت مهرورزی . فراگیری مهرورزی از پدیده های جهانی . قلب ایرانیان مسلمان،مهد مهرورزی . قیامت کانون بی پایان مهر ومحبت . کانون های مهرورزی . محبت در اسلام . مراسم جشن مهرگان(جشن مهرورزی) . معشوق مثبت . مهر ومحبت به اهل بیت و خدا قدس سرهما . مهر ومحبت متقابل . مهرورزی ابراهیم خلیل الله(ع) . مهرورزی اهل بیت قدس سرهما . مهرورزی به جانوران . مهرورزی در آیین امام زمان(ع . مهرورزی فرمان سعادت بخش اسلام . مهرورزی مایه ی جلب رحمت . مهرورزی مسیح(ع) به گناهکار . مهرورزی موسی(ع) . مهرورزی همراه با قربانی در آیین ابراهیم خلیل الله(ص) . مهرورزی و محبت در نگاه روح شناسان غربی . مهرورزی وطلب غفران . میترائیسم نماد مهرورزی و دوستی . نشانه های اولیا . یوسف (ع) و مهرورزی . آثار رحمت خدا .
|| مطالب بایگانی شده || زمستان 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || ایثار جلوه ی بارز مهرورزی - هویت دینی و ملی و نقش آن در محبت و مهرورزی
|| لوگوی وبلاگ من || ایثار جلوه ی بارز مهرورزی - هویت دینی و ملی و نقش آن در محبت و مهرورزی

|| اوقات شرعی ||

ایثار جلوه ی بارز مهرورزی
نویسنده: فرخنده نادمی(شنبه 85/11/14 ساعت 7:42 عصر)

 

ایثار جلوه ی بارز مهرورزی

نام مقاله : روان‌شناسی ایثار
نویسنده : دکتر حسین اعرابی

مقدمه:

چند سال قبل که برای انجام یک پروژه روان‌شناختی رد زمینه مسایل و مشکلات دوران سالمندی، فرصت گفتگوهای نزدیک و طولانی با گروهی از سالمندان (اعم از زن و مرد) را به دست آوردم، نکته‌ای عجیب توجه مرا جلب کرد و آن اینکه آنچه سالماندان را رضای و خشنود می‌سازد (برخلاف تصور) گفتگو درباره موفقیت‌های آنان در گذشته نبود،‌ بلکه حتی بعضاً این موضوع ‌آنها را غمگین و افسرده می‌ساخت و بر روزگار از دست رتفه و دگرگون شده تأسف می‌خوردند و با حسرت از آنها یاد می‌کردند. اما وقتی سخن آنها به قدم‌های خیری که فراتر از وظیفه و تکلیف برای دیگران برداشته‌اند و سختی‌ها و محرومیت‌هایی که برای کمک به دیگران و یا برپایی یک نظر و عقیده درست، که خیر عام را در برداشته، کشیده‌اند، می‌رسید آنها به شدت احساس غرور، افتخار و سرزندگی می‌کردند و حتی حال و شرایط جسمی‌شان به طور نسبی بهبود می‌یافت. حتی بعضی از‌آنها که از به کارگیری واژه‌های عربی تازه متداول شده پرهیز می‌کردند، اگر واژه ایثارگر درباره آنها به کار برده می‌شد با تفاخر و شادی می‌پذیرفتند. تعریف ایثار: ایثار را در لغت عطا کردن و بخشیدن معنی کرده‌اند و در فرهنگ معین و لغت‌نامه دهخدا معنای برگزیدن با مفهوم مصلحت غیر را بر منفعت خود مقدم داشتن نیز آمده است که این کمال درجه سخاوت است. هم چنین دیگری را در رساندن به منفعت و دفع مضرت بر خود مقدم داشت. با این تعریف فداکاری و گذشت برای خود و خانواده خود، یا به امید منفعتی در حال یا ‌آینده ایثار به معنای عام کلمه به شما رنمی‌رود، بلکه یک بده و بستان عادی است، فقط وقتی که فداکاری از این محدوده (خود و خانواده) فراتر می‌رود و به دیگران و کل اجتماع برمی‌گردد رفتاری است شایسته به کارگیری واژه «ایثار». ایثار به منزله یک رفتار: ایثار را به هر کلامی که معنی کنیم خواه عطا و بخشش، خواه برگزیدن منفعت غیر بر مصلحت خویشتن، تردیدی نیست که حکایت از یک «رفتار» دارد و مانند همه فتارهای آدمی حرکتی است درونی و یا بیرونی برای ایجاد تعادل در نفس آدمی و رسیدن به حال خوب. بنابراین برای رسیدن به دقایق نهفته در آن باید موضوع را از روان‌شناسی رفتار آغاز کنیم. تعریف روان‌شناسی: روان‌شناسی را علم مطالعه رفتار و فرآیندهای مغزی آدمی نامیده‌اند. بنابراین روان‌شناسی ایثار را باید براساس شناخت چگونگی رفتارهای ایثارگرانه پی‌گیری کرد، خصوصاً اینکه توجه داشته باشیم که هیچ رفتاری در انسان بدون انگیزه و علت نیست و هر رفتاری را می‌توان تشویق و تقویت و یا آن را تضعیف و خاموش کرد و چنین فتاری را نمی‌توان آموزش داد و یا آن را هدایت و اصلاح کرد. تعریف رفتار: رفتار عبارت است از فعل و انفعالات و عملکردهای درونی و بیرونی که انسان برای رفع نیازهای جسمی و روانی خود و ایجاد تعادل در وجود خویش و رسیدن به حال خوب، به ‌آن متوسل می‌شود. فرآیند شکل‌گیری رفتار و چگونگی تأثیرگذاری بر آن: منشأ رفتار محرک‌های محیطی و یا فعل و انفعالات درونی است که براساس سلسله نیازهای آبراهام مازلو نیازهای جسمی و روانی انسان به طبقاتی تقسیم می‌شود که از نیازهای زیستی که در همه موجودات زنده مشترک است (مانند رفع نیاز تشنگی و گرسنگی و نیاز انسان به پوشاک، مسکن و ...) شروع به خودشکوفایی که رسیدن به حداکثر توانایی‌های ذاتی و کشف و بهره‌برداری از نهایت استعدادهایی است که در نهاد هر فرد انسانی نهفته است، ختم می‌شود. به اعتقد آبراهام مازلو انسان برای عبور از مرحله رفع نیازهای زیستی و رسیدن به خودشکوفایی باید از مراحلی همچون احساس ایمنی، دوری از خطرف رفع نیاز به وابستگی به گروه و جلب محبت، نیاز به عزت نفس، پیشرفت و مورد تأیید بودن رفع نیازهای ذوقی و هنری و نیاز به شکوفایی استعدادها عبور کند و همه اینها براساس فرآیندی است که در ذهن فرد براساس عقیده، عادت، علاقه و عناد او (که چهار عنصر سرنوشت نامیده می‌شوند) مور ارزیابی قرار می‌گیرد و متناسب با آن رفتار بروز و ظهور می‌یابد. بنابراین منشأ رفتارهای ایثارگرانه نیز از همین چهار عنصر و از سلسله نیازهای معنوی انسانی ناشی می‌شود. رفتار ایثارگرانه برای رفع کدام نیاز انسانی بروز و ظهور می‌یابد؟ گفتیم که هر رفتار برای رفع یک نیاز جسمی و روانی صورت می‌گیرد. ابتدایی‌ترین انگیزه رفتار، رفع نیازهای زیستی است و در مرحله بعد تامین امنیت و ایجاد احساس امنیت است و در همین مرحله است که ترس از مجازات و امید پاداش می‌تواند محرک بروز رفتا رآدمی باشد. مراحل بالاتر سلسله نیازهای مازلو نیز تماماً آثار و نتایجی در بر دارد که نتایج آن به خود فرد برمی‌گردد. وابستگی به گروه و داد و ستد مهر و محبت به انسان لذت پذیرفته شدن در جمع را می‌دهد. ارضای نیازهای پیشرفت و مورد تایید بودن و دانستن کاوش و ارضای نیازهای ذوقی و هنری انسان را به «حال خوب» می‌رساند. حالتی که در آن احساس رضایت خاطر،‌آرامش،‌امیدواری و گرایش به مهرورزی در انسان تقویت می‌شود و برای انسان لذت بخش است. بنابراین آثار تمامی رفتارها به خود انسان برمی‌گردد. حال چگونه می‌توان رفتارهای ایثارگرانه را که طی آن انسان نه تنها نیازهای زیستی و احساس ایمنی وگاه تمام نیازهای روانی فراتر را نیز زیر پا می‌گذارد، توجیه کرد؟ برای پاسخ به این سؤال ما باید در نگاهمان به نیازهای انسان و سلسله مراتب نیازهای مازلو بازنگری و تجدیدنظر کنیم. اگر مراحل حیات را عبارت از تولد، رشد،‌ تولیدمثل، فرسودگی و مرگ تعریف کنیم، می‌بینیم گیاه، حیوان و انسان در این مراحل مشترک هسند. گیاه و حیوان تنها به حکم ساختار وجودی وغریزه و ذات، این مراحل را طی می‌کنند و تنها مرحله اول (رفع نیازهای زیستی) و مرحله دوم (تامین امنیت برای بقا) سلسله مراتب نیازهای مازلو در مورد آنها صادق است و بین این دو موجود یعنی گیاه و حیتوان نیز تفاوتی عمده وجود دارد، چه حیوان براساس غریزه نسبت به خانواده و فرزندان خود احساس مسؤولیت می‌کند، ولی گیاه فاقد چنین احساسی می‌باشد. بنابراین مشاهده می‌کنیم موجود زنده هر قدر از خود و نیازهای فردی‌اش فراتر رود به مرحله بالاتری از کمال نزدیک شده است، و به همین دلیل حیات حیوانی مرحله‌ای بالاتر از حیات گیاهی است. ما حیات انسانی دارای مراحل بالاتری است که مهرورزی، درک زیبایی‌ها و شکوفایی استعدادها از آن جمله است و رسیدن به احساسی خوشایند که آن را خوشبختی می‌نامیم. بنابراین وجه تمایز حیات انسانیف ما را به پاسخ سؤال مطرح شده راهنمایی می‌کند: انسان وقتی از نظر روانی به مراحل بالاتر کمال دست یابد، این توانایی را خواهد داشت تا منفعت (مادی و معنوی) خود را فدای مصلح دیگری و کل جامعه نماید و این رفتاری است که «ایثار» نامیده می‌شود. ایثار عشق است: با تعریف بالا «ایثار» در حوزه فراگیر عشق قرار می‌گیرد؛ منتها عشقی که از جنبه مالکیت و فردیت دور و به دنیای غیر خود و فراتر از خود نزدیک است. عشقی که از روی اراده و نیت و تصمیم انتخاب می‌شود، عشقی که در ما نه افسردگی و غم و هجران بلکه پویاییف حرکت، جنبش، ارتقا و فداکاری به وجود می‌آورد و در نهایت انگیزه ما را تقویت می‌کند. ایثار عشقی است که باعث می‌شود بتوانیم به راحتی به خود بگوییم «من آنی هستم که به عنوان یک انسان می‌توانستم باشم» زیرا فراتر از نیازهای غریزی و نفس اماره حرکت کرده‌ام و با فدا کردن منفعتی از خود، مصلحتی را برای دیگری و کل جامعه ایجاد کرده‌آم. عشق تنها عامل نیرومندی است که می‌تواند این فرآیند را تحقق بخشد. ایثار فضیلت است: ارسطو می‌گوید: همان طوری که آدم بدبخت احتیازج به کسانی دارد که خدماتی برایش انجام دهند، مردمان خوشبخت هم نیازمند کسانی هستند که به آنها نیکی کنند. چنین رفتاری که نیکی را در جامعه می‌پراکند یک فضیلت است. انسان با فضیلت بین خودخواهی‌های ذاتی با روحیه ایثار و فداکاری سازش برقرار می‌کند. او پول، مال، توانایی‌ها، افتخارات و حتی جانش را که مردم بر سر آنها مجادله دارند ایثار می‌‌کند، زیرا به مرحله‌ای بالاتر از حیات مردمان عادی دست یافته است و از این رو خیر برتر و دورتر را به منفعت نزدیک‌تر ترجیح می‌دهد و این ترجیح به اعتقادات و باورهای آنها برمی‌گردد که محرک اصلی رفتارهای ایثارگرانه آنها است. چه چیزهایی را می‌تون ایثار کرد؟ ایثارگری در مورد چیزهایی معنی پیدا می‌کند که اولاً متعلق به خود ماست و با بخشش از دستمان می‌رود. ثانیاً برای خودمان نیز مفید و موردنیاز باشد. ثالثاً آن را به کسی که به آن نیاز دارد، بدون چشم‌داشت عرضه و اهدا کنیم. با این تعریف سه چیز در زندگی انسان ویژگی «ایثار» را دارا است: اول وقت یا عمر،‌دوم مال و سوم شادمانی و فراغت. بنابراین در مورد علم یا هنرآموزی چون از انسان چیزی کم نمی‌کند، بلکه به دانش و هنر او افزوده نیز می‌گردد ماهیتاً ایثار نیست، بلکه فقط وقت صرف شده در آن ایثار است. یا انسان اگر برای کمک به کسی حقوق دیگری و یا اجتماع را زیر پا بگذارد و آن را نادیده بگیرد، مطلقاً ایثار نیست، بلکه حتی نوعی حق کشی و قانون‌شکنی است. ایثار وقت و عمر بالاترین و برجسته‌ترین وجه ایثار آدمی است، چون با هیچ قیمتی نمی‌توان وقت و عمر از دست رفته را خرید و نقصانآن را جبران کرد. از همین رو است که شهادت یا ایثار «جان» در راه هدف و عقیده را بالاترین ایثار بشری می‌دانیم و به آن به درستی ارج می‌نهیم. و اهمیت آن باعث شده تا واژه «ایثار» در کنار شهادت، هاله‌ای از تقدس پیدا کند و بر سایر جنبه‌های ایثار سایه‌ای سنگین بیفکند و آنها را کمرنگ و گاه کم اهمیت نشن دهد. بسیاری از ایثارگری‌هایی که انسان به حق به آنها فخر و مباهات می‌کند در مقابل ایثار آگاهانه جان در راه هدف یا «شهادت» مانند قطره‌ای در مقابل دریا کوچک و کم اهمیت جلوه می‌کند و باعث خجالت و شرمساری می‌شود. یکی قطره باران ز ابری چید خجل شد چو پهنای دریا بدید ایثار مال اگر چه در سطح و مرحله‌ای متفاوت از وقت و عمر قرار می‌گیرد، ولی چون مال نیز با صرف عمر حاصل می‌شود، ایثار آن ارزشمند و افتخارآمیز است و سرانجام ایثار شادمانی و فراغت، که برای هر فرد موهبتی است و در حقیقت تقسیم شادمانی انسان است با دیگران، دیگرانی که شاید بیش از ما به آن نیازمند باشند. نقش عقیده و باور در تقویت رفتارهای ایثارگرانه: در زمینه محرک‌های رفتار از چهار عنصر سرنوشت یعنی عقیده، عادت، علاقه و عناد نام برده می‌شود که فرماندهان اصلی رفتار و احساس انسان‌ها هستند. زیرا همان طوری که گفته شد موجود زنده همواره در جهت ارضای نیازهای غریزی خود و آنچه برای او لذت‌بخش و خوشایند است، رفتاری خاص را از خود بروز می‌دهد. تنها انسان است که براساس معیارهای اخلاقی و عقیدتی و یا علاقه و عادت و عناد، می‌تواند برخلاف غریزه و اصل لذت طلبی عمل کند و به اصطلاح رنج خود و راحت یاران را طلبد. در میان چهار عنصر سرنوشت، عامل «عقیده» یا «باور» از جایگاه ویژه‌‌ای برخوردار است که بر بقیه عوامل برتری پیدا می‌کند و به تجربه ثابت شده است که عامل «عقیده» مهم‌ترین محرک رفتارهای ایثارگرایانه به شمار می‌رود. انواع اعتقادات که می‌تواند موجب رفتارهای ایثارگرانه گردد: 1. اعتقادات دینی و مذهبی: دین و مذهب بر پایه «ایمان» قرار می‌گیرد و ایمان یعنی اعتقادی که انسان درستی آن را به طور قطع و یقین باور کرده است و آن را مقدس می‌داند. از این رو اعتقادات مذهبی را می‌توان نیرومندترین عامل رفتارهای ایثارگرانه برشمرد. فداکاری‌ها و جانفشانی‌هایی که در طول تاریخ در راه اعتقادات مذهبی صورت گرفته، نشان‌دهنده قدرت این عامل درونی در بروز رفتارهای ایثارگرایانه در افراد است. به جرات می‌توان گفت که بسیاری از جنگ‌های تاریخ با ریشه‌های مذهبی و در راه اشاعه تفکر دینی در دنیا رخ داده است و نکته مهم‌تر این که مرگ مقدس یا شهادت که در جنگ‌های با ریشه مذهبی رخ می‌دهد، نه تنها جنبه بازدارنده برای بقیه افراد ندارد، بلکه خود به صورت مشوق و محرکی برای تشویق دیگران به پیوستن به نیروهای پیکارگر در می‌آید و این امر علاوه بر باور به معاد و حیات جاوید پس از مرگ که در تمام مذاهب وجود دارد، به نوعی به افتخارآمیز بون شهادت در تمام ادیان برمی‌گردد. بارزترین نمونه تاریخی شهادت و ایثار، روش انتخابی حضرت حسین‌بن‌علی(ع) امام سوم شیعیان،‌ در لحظه حساس جنگ عقیدتی با سپاه یزیدبن معاویه در روز دهم محرم سال 61 هجری قمری را می‌توان نام برد که شامل مجموعه تمام ایثارگری‌هایی است که یک انسان ممکن است فرصت بروز و ظهور آن را پیدا کند، ایثار مال، زندگی، آرامش و امنیتی که در شهر مقدس مکه از آن برخوردار بودند، ایثار امنیت خانواده و بستگان و به خطر انداختن آنها، شهادت فرزندان و بستگان در مقابل چشمان پدر و دیگر بستگان. چنانچه می‌دانیم مرگ فرزند در زمان حیات پدر و مادر همواره جزوه فاجعه بارترین مرگ‌ها به شمار می‌رود، و سرانجام ایثار جان خویشتن در جنگی نابرابر و غیرمنصفانه، فقط برای پایداری در راه عقیده و این برجسته‌ترین نمونه رفتار ایثارگرانه‌ای است که بر پایه اعتقادات دینی صورت می‌گیرد. 2. علایق ملی و میهنی: از عوامل مهم و محرک‌های نیرومند بروز رفتارهای ایثارگرایانه علایق ملی و میهنی است که نمونه‌های آن در طول تاریخ بسیار مشاهده شده است؛ جنگ ایرانیان با سپاهیان عثمانی در چالدران در پانصد سال قبل و رشادت‌های ایرانیان پس از اشغال بخشهایی از کشور توسط نیروهای عراقی در سال 1359 شمسی، نمونه‌های ایثارگری در قبال علایق ملی و میهنی است، که لابته در هر دو مورد یاد شده علایق مذهبی شیعی نیز در آن موثر بوده است. مخصوصاً اینکه در مذهب شیعه، اصل ایثار جان در راه عقیده خود یک فوز و رستگاری جاوید به شمار می‌رود. 3. اعتقادات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی: از دیگر عوامل مؤثر در رفتارهای ایثارگرایانه می‌توان از اعتقادات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نام برد، که این باورها نیز هر یک به گونه‌ای به گروه اول (اعتقادات دینی) و یا گروه دوم (اعتقادات و علایق ملی و میهنی) مربوط و متصل می‌شود تا بتواند موثر واقع شود و عده بیشتری را به ایثار و فداکاری تشویق کند. از نمونه‌های شاخص این گونه اعتقادات می‌توان از مهاتما گاندی و مادر ترزا نام برد که با ایثار و فداکاری خدمات بزرگی برای کشورشان و مردمان محروم انجام داند و جامعه خود را دگرگون ساختند. 4. ملاحظات انسانی و انگیزه کمک به همنوع: یکی از زیباترین علل و عوامل رفتارهای ایثارگرایانه ملاحظات انسانی و انگیزه کمک به همنوع است که کودکی دبستانی را وا می‌دارد تا با شکستن قلک کوچکش مبلغ جمع‌آوری کرده برای خرید یک اسباب بازی مطلوب را به کودک همسن و سال خود که در شهری دیگر گرفتار قهر طبیعت و زلزله‌‌ای ویرانگر شده است کمک نماید. همسایه‌ای را به فکر می‌اندازد که بخشی از غذای خود و فرزندانش را به همسایه فقیر و تهیدست خود بدهد و در عین فقر ایثارگری پیشه کند. بار زمتی را از دوش دوستی برداشتن، همکاری را در رفع یک مشکل یاری رساندن، مشکل ارباب رجوع درمانده‌ای را ـ که مقررات اداری و بی‌تفاوتی همکاران نارضی پرونده او را زمین‌گیر کرده است ـ حل کردن و برای این کار بدون هیچ‌گونه چشمداشت پیش همان همکاران رو انداختن و خواهش کردن و ریش گرو گذاشتن از بزرگ‌ترین و ارزشمندترین رفتارهای ایثارگرایانه است. ایثارگری تنها بخشیدن مال یا وقت یا عرضه توانایی‌های فردی نیست،‌ بلکه مایه گذاشتن از اعتبار و آبرو و حیثیت کاری و اجتماعی برای کمک به دیگران، از صرف هر مال و وقتی ارزشمندتر است که شهامت، گذشت و جوانمردی می‌خواهد. قهرمان کسی است که به یاری دیگران می‌شتابد، وقتی که مجبور به انجام کار نیست و خود به آن وقت و نیرو نیازمند است و کسی هم شاهد فداکاری و ایثار او نیست. در جامعه‌ای که بازخواست جدی برای عدم انجام وظیفه وجود ندارد،‌ داشتن وجان کاری یک ایثارگری براساس ملاحظات انسانی است. بنابراین برای ایثارگری نباید به دنبال از خودگذشتگی و جانفشانی‌های قهرمانانه بود، بلکه موقعیت ابراز آن هر روز و هر ساعت در دسترس ماست. گرهی از کار درمانده‌ای گشودن و لبخندی به لب افسرده و ناامیدی نشاندن وحتی با سلامی دلی را شاد کردن و با کلامی گمشده‌ای را راهنما شدن، همه در حد خود ایثار و فداکاری و ارزشمند و تحسین برانگیز است. تفاوت روحیه ایثارگری با رفتارهای بیمارگونه خودستیزانه: گاهی انسان به دلیل زمینه‌های بیمارگونه خودستیزانه، به رفتارهای ضد خود که ممکن است به نفع دیگری (یا دیگران) نیز باشد، اقدام کند. عناد به خود که آن را شیطان درون نامیده‌اند از آن جمله است. انسان گرفتار عناد به خود از هر چه به نفع و مصلحت اوست پرهیز می‌کند و آنچه را به ضرر و زیان اوست برمی‌گزیند و گاهی نیز این رفتار خودستیزانه می‌تواند نفعی برای غیر در برداشته باشد. همچنین مهرطلبی از عارضه‌های روانی است که فرد گرفتار آن خود را مجبور و موظف به جلب محبت و تایید و رضایت دیگران با هر شرایط و به هر قیمتی می‌بیند. برای این تیپ که متاسفانه در ایران اکثریت قابل توجهی از مردم در آن گروه قرار می‌گیرند، کسب تایید و تصویب دیگران ضرورتی حیاتی است. از این رو برای رسیدن به این مقصود از هیچ کوچکی، از خودگذشتگی و گاه فداکاری مضایقه نمی‌کنند. این خصوصیت که شباهت زیادی به روحیه ایثار و فداکاری دارد می‌تواند مورد سوءاستفاده و بهره‌برداری افراد و ارباب قدرت شود، که از ضعف روحیه و احساس حقارت افراد مهرطلب برای مقاصد سوء خود بهره‌برداری می‌نمایند. حال نکته مهم این است که چگونه تفاوت بنیادین روحیه والا و انسانی ایثارگری را با رفتارهای بیمارگونه و خودستیزانه مانند عناد به خود و مهرطلبی باز بشناسیم. اولین تفاوت در ارادی و آگاه بون روحیه ایثارگری در مقابل اجباری و اماره بودن رفتارهای عصبی است. در اولی فردی تصمیم به انجام یک رفتار فداکارانه می‌گیرد و در دومی فرد ناخودآگاه و اجباری به سوی آن کشیده می‌شواد، حتی علی‌رغم پشیمانی و سرزنش خود، به آن ادامه می‌دهد. تفاوت دوم در انگیزه فرد برای دست زدن به رفتارهایی است که رنج خود و راحت یاران را می‌طلبد. انسان ایثارگر، ایثار و فدارکاری را رسیدن خود به کمال می‌داند و در درون خود از انجام آن راضی و خشنود است، ولی فرد مهرطلب فقط برای جلب و کسب تایید و تصویب دیگران به آن کار مبادرت می‌کند و در نتیجه در پایان کار از خودش به علت این که احساس تحمیل می‌کند ناراضی و نسبت به مخاطب خشمگین و عصبانی می‌شود؛ در حالی که ایثارگری رضایت خاطری پایدار و عمیق در فرد ایجاد می‌کند. همچنان که در شروع مقاله اشاره شد، سالمندان بیشترین مباهات رابه رفتارهای ایثارگرایانه خود داشتند، نه به تلاش‌هایی که صرفاً برای جلب منفعت خویشتن انجام داده‌اند. تفاوت سوم این که ایثارگری چون ارادی و آگانه است از روی تعقل و با تناسب انجام می‌شود، ولی مهرطلبی چون از روی عصبیت و احساسات گذرا است اکثراً به دور از تعقل و غیرمتناسب، و به دور از اعتدال صورت می‌پذیرد. بدیهی است وقتی ما اراده و نیت را در رفتاری اصل و پایه بدانیم، هرگونه شائبه جبران مادی می‌تواند اساس آن رفتار را خدشه‌دار نماید و از همین رو هیچ کس فروشندگان حرفه‌ای خون در گذشته و فروشندگان امروزین کلیه را ایثارگر نمی‌داند، حتی اگر این امر برای خرج مبلغ دریافتی در امور خانواده و جهیزیه فرزندان و ... باشد. عوامل تضعیف یا تقویت‌کننده روحیه ایثارگری: همان طوری که گفته شد ایثارگری یک رفتار است منتها رفتاری که نیازهای روحی ما را از طریق گذشت و فداکاری ارضا می‌کند و موجب رشد معنوی شخصیت مامی‌شود. در ایثارگری مانند همه رفتارها، سه عامل ذات یا نهاد، تربیت و ‌آموزش در شکل‌گیری و تقویت یا تضعیف آن نقش دارد و برای تأثیرگذاری بر آن باید بر تغییر این سه عامل تکیه کرد. تغییر ذات یا نهاد، حتی اگر آن را عملی و ممکن بدانیم، نیاز به عبور از نسل‌ها و اعصار و قرون دارد، اما می‌توان بر تربیت (که بیشتر در خانواده شکل می‌گیرد) و آموزش (اعم از رسمی و غررسمی) تکیه کرد. در بررسی خصوصیات قومی مردم ایران (که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می‌شود) روحیات متضادی مشاهده می‌شود که بررسی آنها در بحث روان‌شناسی ایثارگری ضروری و بسیار قابل تعمق است. مثلاً آنچه مسلم است و مورد تایید دوست و دشمن قرار گفته این استکه ایرانی‌ها در مهمان‌نوازی شهره آفاق هستند و همچنین در یاری رسانی و کمک به همنوعانشان در مواقع خطر و بروز مشکل سر از پا نمی‌شناسند، اما همین افراد در شرایط دیگر نفع کوچک خود را به مصلحت بزرگ دیگران و کل جامعه ترجیح می‌دهند. نگاهی به شرایط رانندگی در شهر تهران این واقعیت تلخ و عدم گذشت را در عموم مردم نشان می‌دهد. نگاهی به ادارات و رفتارهای اداری هموطنانمان بیندازیم، ایثار و فداکاری که هیچ، از مسؤولیت‌پذیری و انجام وظیفه هم اثر چندانی نمی‌بینیم. چرا وقتی برای منظور و مقصدی خیرخواهانه کمک جمع‌آوری می‌شود، پایگاه‌هایی که در آن میکروفون خبرنگاران رادیو و دوربین خبرنگاران تلویزیون مستقر شده، حتی اگر در نقطه‌ای دور افتاده باشد، مورد استقبال جمعیت انبوه‌تری قرار می‌گیرد و بیشتر افراد سعی می‌کند بسته و هدیه خود را در مقابل دوربین تحویل دهند؟ چرا کمک کننده گمنان و ناشناس کم داریم وحتی افراد که رسماً از ذکر نام خود خودداری می‌کنند، به طرق مختلف سعی در مطرح کردن و شناخته شدن خود دارند؟ البته این ایرادات که نوعاً آموختنی است و فضای جامعه به فرد تحمیل می‌کند، چندان از ارزش فداکاری وایثار افراد نمی‌کاهدف ولی به هر حال نمی‌تواند آنها را نادیده گرفت و آنهایی راکه برای خدا گام برمی‌دارند با آنهایی که د راین راه خلق خدا را در نظر دارند یکسان دانست. از این رو باید روحیه فردگرایی و خودخواهانه را عامل تضعیف روحیه ایثارگری و عامل توجه و تقدیر (اگر چه تا حدی جنبه خودنمایانه دارد) را عامل تقویت‌کننده آن در کشور ما دانست. تجربه نشان داده است که ایرانی‌ها برای اعتقادات دینی، برای علایق ملی و میهنی، برای باورهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود بدون چشمداشت تقدیر و تشکر و جبران مادی و یا اعلام علنی حاضر به گذشت و ایثار و فداکاری هستند. اما برای کمک به همنوع اولاً باید انگیزه‌های آنان را تقویت کرد. ثانیاً باید رفتار ایثارگرایانه آنها را ارج نهاد و به صراحت پاس داشت و این سپاس را نمعکس ساخت وگرنه تحت تاثیر احساسات آنی قدمی برای کمک برمی‌دارند، ولی انگیزه آنان به سرعت به سردی و خاموشی می‌گراید و تداوم نمی‌یابد. زیرا جامعه ایرانی برای ارزش و اعتبار اجتماعی اهمیت ویژه‌ای قایل است و ایثارگری در شرایطی در کشور ما نضج می‌گیرد که مورد تقدیر و تشویق و اعلام علنی قرار گیرد و در این صورت است که با تجلیل از ایثارگران و معرفی آنها می‌توان ایثارگران و از خودگذشتگان تازه ساخت. مخصوصاً این که می‌دانیم ایثارگی در قلمرو اخلاق قرار می‌گیرد واز ویژگی‌های رفتارهای اخلاقی، داوطلبانه بودند و دلخواه بودن انجام آنها است و هرگونه اجبار یا تحمیل یا حتی به صورت محذورات اخلاقی، آن را از ارزش و اعتبار ساقط می‌کند. فراموش نکنیم که ایثاگری یک مزیت اخلاقی و یک فضیلت است، نه یک تکلیف، که تحمیل آن در انسان معمولاض احساسی ناخوش و دشوار ایجاد می‌کند. چرا ایثارگری برای خود فرد هم سودمند است؟ در قرآن کریم آمده است: هیچ خیری نیست که اثرش به خود انسان برنگردد و ضرب‌المثلی می‌گوید دستی که گل هدیه می‌کند، خود بوی گل می‌گیرد. علاوه بر استدلالا‌های نقلی از اخبار و احادیث دینی و کتب آسمانی، با معیارهایی ساده و زمینی و خاکی نیز می‌تواند دریافت که ایثاگری مانند نهری است زلال که از هر جا که بگذرد، فضای محیط را پاک و مصفا می‌سازد و از نظر فلسفی در طبیعت همه چیز به سرچشمه خود برمی‌گردد. آب دریا بخار می‌شود و به آسمان می‌رود و تشکیل توده‌های ابر را می‌دهد، باد ابرها را به سرزمین‌های دور می‌برد و به صورت باران بر دشت‌های خشک و تشنه می‌بارد و آنها را سرسبز و خرم و مصفا می‌کند،‌ همین آب در رودها جاری می‌شود و به سوی دریاها بازمی‌گردد. اما از نظر دانش روان‌شناسی، رفتارهای ایثارگرایانه فرد را به مراحل بالاتر کمال می‌رساند و در او رضایت خاطری ایجاد می‌کند که هیچ چیز دیگر نمی‌تواند جایگزین آن شود وانسان را به بالاترین مرز حال خوب، که مطلوب و منظور همه انسانها است برساند. ایثارگری روحیه انسان را توانمند می‌سازد و زمینه‌های شجاعت و جوانمردی را در او تقویت می‌کند، و از همین رو است که به والدین تأکید می‌شود فرزندانتان را از خردسالی به ایثارگری و کمک به همنوع عادت دهید تا در سالمندی از تنهایی و فراموشی در خانه‌های سالمندان رنج نبرند. ایثارگری تجربه‌ای است که احساس شادمانی و ثمربخش بودن را در انسان زنده می‌کند و کسانی که یاد گرفته‌اند درنهایت صمیمیت و بدون خودنمایی، به دیگران خدمت کند عمیق‌ترین لذت زندگی و موفقیت واقعی را درک می‌کنند. انسان را روحیه ایثاگری و خلاقیت و شهامت می‌تواند با ایجاد تغییر مثبت در زندگی دیگران، محیط زندگی خود را نیز تلطیف و دگرگون سازد و خود و فرزندانش در شرایط بهتر و متفاوتی زندگی کند. اصولاً قهرمان کسی است که بتواند تغییر معنی‌داری در کیفیت زندگی دیگران ایجاد کند. از این رو ایثارگران قهرمانان واقعی در دنیای ما هستند که در سخت‌ترین شرایط شجاعانه به کمک دیگران برمی‌خیزند. و هرگز فراموش نکنیم تلاش‌های کوچک می‌توانند نتایج عظیمی به بار آورند. ما اگر به دنبال کلید محبوبیت و موفقیت می‌گردیم، این کلید فقط در صندوق مفید بودن پیدا می‌شود، زیرا خدمت به همنوع در انسان احساس مفید بودن ایجاد می‌کندو بیش از هر چیز موجب ارضای خود شخص می‌گردد و چنین فردی بیشترین زمینه برای محبوبیت و موفقیت را دارا است. اما در خاتمه بد نیست به دیدگاهی که آن را فرا اخلاقی و فرا عرفی می‌دانند توجه کنیم که در این مرحله عمل خیل و رفتار ایثارگرایانه دیگر حتی برای کسب محبوبیت و موفقیت نیز صورت نمی‌گیرد، چه رسد به ارزیابی واکنش دیگران. در این مرحله رتفار از انگیزه ترس از جهنم و امید به بهشت نیز فراتر می‌رود و فقط براساس نیکی برای نیکی صورت می‌گیرد، زیرا امید به پاداش معنوی در اخرت نیز یک توقع و چشمداشت و نوعی پاداش و دستمزد به شمار می‌رود.

 

بر گرفته از کتاب روانشناسی ایثار نوشته دکتر حسین اعرابی

 

 

 



شاخه گلهای محبت شما( )