قیامت کانون بىپایان مهر و محبت
آیات قرآن مجید و روایات ائمه معصومین قدس سرهما پیرامون این موضوع که قیامت و صحنه محشر علاوه بر این که جایگاه اقامه عدل الهى و عذاب و عقاب کافران و ظالمان و ستمگران و . . . است کانون پر مهر و محبت حضرت حق مىباشد ، به اندازهاى که با شرح و تفسیر آن کتابها نگاشته مىشود که به روایتى شگفت پیرامون این حقیقت با عظمت به عنوان جلوهاى از مهرورزى و رحمت حضرت حق در قیامت اشاره مىشود .
باید توجه نمود که در این گونه روایات عدد جایى ندارد و منظور از بیان آن در آیات و روایات یا اشاره به کثرت و وسعت حقیقت است و یا نزدیک کردن مطلب به فهم عموم مردم است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید :
« إنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ مِائَةَ یَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالاْءَرْضَ کُلٌّ رَحْمَةٍ مِنها طِباقُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالاْءَرْضِ فَأَهْبَطَ رَحمَةً مِنها إلَى الاْءَرْضِ فَبِهَا تَرَاحَمَ الخَلْقُ وَبِهَا تَعْطِفُ الوالِدَةُ عَلى وَلَدِهَا وَبِهَا تَشْرَبُ الطَّیْرُ والوُحُوشُ مِنْ الْماءِ وَبِها تَعِیشُ الخَلائِقُ » 1 .
خدا روز آفرینش آسمانها و زمین ، صد رشته مهر و رحمت پدید آورد ، هر رشته مهر و رحمتى از آن صد رحمت ، برابر فضاى میان آسمان و زمین است ، یک رشته از آن صد رشته را به زمین فرود آورد ، همه مخلوقات به وسیله آن به یکدیگر مهر مىورزند ، هر مادرى به وسیله آن به فرزندش مهربانى مىکند ، پرندگان و وحوش در سایه آن آب مىنوشند و همه خلایق به کمک آن زندگى مىکنند .
و درباره نود و نه رشته دیگر آن مىفرماید :
« إنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ مائَةً رَحْمَةٍ فَرَحْمَةٌ بَیْنَ خَلْقِهِ یَتَراحَمُونَ بِها وادَّخَرَ لاِءَولِیائهِ تِسْعَةً وَتِسعِینَ » 2 .
خدا صد رشته رحمت آفرید ، یک رشته از آن صد بخش در میان موجودات و مخلوقات اوست که به وسیله آن به یکدیگر مهر مىورزند و نود و نه بخش را براى عاشقان و اولیائش « در قیامت » ذخیره کرده است .
گناهکار مورد بىمهرى خدا در قیامت
قیامت براى شایستگان کانون مهر و محبت بىنهایت است ، آنان که به قیامت وارد شوند و درخت انسانیّت آنان نخشکیده و از عبادت خدا و خدمت به خلق بهرهاى داشتهاند ، مشمول آن رحمت بىنهایت و مهر و محبّت بىحسابند .
اما آنان که با آتش گناه و معصیت مداوم ، ریشه انسانیّت خود را سوزانده باشند و بىعبادت و بدون خدمت به خلق وارد قیامت شوند ، از آن رحمت بىنهایت به تقصیر و کوتاهى خودشان محرومند .
امتى که حلال و حرام محمد صلی الله علیه و آله را واگذاشتند ، به ربا و نزولخوارى روى آوردند ، حجاب زنان و دختران خود را براى همرنگ شدن با یهود و نصارى و فرهنگ غربیان از دست دادند و قرآن و احکامش را به مهجوریت بردند و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را در غربت نشاندند و از عمل صالح و اخلاق حسنه دورى جستند ، پیامبرشان را ارزانتر از یوسف فروختند !
این سوداگران نادان و این کمخردانى که گرانترین گوهر هستى را به ارزانترین قیمت به فروش رساندند ، در قیامت چه پاسخى نسبت به این داد و ستد به خدا خواهند داشت ؟ !
اینان در مرحله نخست نسبت به خود و زن و فرزندشان و زیرمجموعه خویش و زمینه نیکبختى و سعادتشان کمال بىمهرى را به کار گرفتند و وقتى فضاى وجودشان را از محبّت و مهر خالى کردند ، از خار و گیاه سمآلود گناه و معصیت پر شد و مستحق قهر و نفرت خدا در دنیا و عذاب ابد در قیامت شدند .
اینان باید بدانند که بر اساس آیات قرآن و روایات ، آتشگیره دوزخ ، هیزم و نفت و بنزین و ابزارى از این گونه نیست بلکه عذاب دوزخ و آتش جهنم در همه درجاتش همان گناهان و معصیتهاست که در دنیا به صورت ربا ، زنا ، دزدى ، دروغ ، تهمت ، غیبت ، ظلم ، تجاوز و . . . و همین امور در قیامت به صورت انواع عذابها و آتش سوزنده و فروزان است .
و بهشت هم با همه نعمتهایش صورت حقیقى همان عبادتهاو خدمتها و مهرورزىها و درستى و صداقت است .
ثمره گناهان در قیامت
این که در معارف اسلامى خوردن مال یتیم خوردن آتش قلمداد شده و خشم و غضب به عنوان اخگرى از عذاب دوزخ در قلب به شمار آمده و از حسد به عنوان آتشى حسناتسوز یاد شده ، بر اساس آیات قرآن و بر پایه وحى است .
رباخوار ، زناکار ، ستمکار ، شرابخوار ، فاسق ، فاجر و کافر در صورتى که تا پایان عمر به گناهشان اصرار ورزند ، یقیناً به خاطر بازنگشتن به حق و توبه ننمودن ، مستحق عذاب و دوزخند و چون هیمهاى خشک بدون آن که بمیرند در آتش سوزان مىسوزند .
اصبغ بن نباته مىگوید از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که روى منبر مىگفت :
« یَا مَعشَرَ التُّجَّارِ الفِقْهَ ثُمَّ المَتْجَرَ ، الْفِقْهَ ثُمَّ المَتْجَرَ ، الْفِقْهَ ثُمَّ المَتْجَرَ ، وَاللّهِ لَلرِّبا فِى هَذِهِ الأُمَّةِ أخفَى مِن دَبِیبِ النَّملِ عَلَى الصَّفَا شُوبُوا أیمَانَکُمْ بِالصِّدقِ ، التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَالفَاجِرُ فِى النَّارِ إلاَّمَن أخَذَ الحَقَّ وَأعطَى الحَقَّ » 3 .
اى گروه تاجران ! اول آموختن فقه و احکام حلال و حرام ، سپس تجارت ، اول آموختن فقه سپس تجارت ، اول آموختن فقه سپس تجارت ، به خدا سوگند هر آینه ربا در این امت از خزیدن مورچه روى سنگ صاف و شفاف پنهانتر است ، ایمانتان را به صدق و درستى درآمیزید ، تاجرى که بدون هماهنگى با فقه تجارت کند ، فاجر است و فاجر در آتش دوزخ است مگر آن که حق بستاند و حق بپردازد .
قرآن درباره زنا مىفرماید :
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلاً 4 .
و نزدیک زنا نشوید که کارى بسیار زشت و راهى بد است . . . . وَمَن یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثَاماً*یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَاناً 5 .
. . . و کسى که این اعمال را مرتکب شود به کیفر سختى برسد . * روز قیامت عذابش دو چندان شود ، و در آن با خوارى و سرشکستگى جاودانه ماند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مرد زناکار فرمود :
« لَنْ یَعْمَلَ ابنُ آدمَ عَمَلاً أعْظَمَ عِنْدَ اللّهِ تَبَارکَ وَتَعَالى مِنْ رَجُلٍ قَتَلَ نَبِیَّاً أو إمَاماً أو هَدَمَ الکَعْبَةَ التى جَعلَها اللّهُ عزَّوَجَلَّ قِبْلَةً لِعِبَادِهِ أوْ أفْرَغَ ماءَهُ فى امْرَأَةٍ حراماً » 6 . فرزند آدم هرگز عملى را نزد خداى تبارک و تعالى بزرگتر از [ عمل [ مردى انجام نداده که پیامبرى یا امامى را کشته باشد یا خانه کعبه را که خدا قبله عبادت بندگانش قرار داده ویران نموده باشد یا با زنى به طور
نامشروع و حرام همبستر شده باشد ! !
و درباره زن زناکار که داراى همسر است فرمود :
« إشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَى إمْرَأَةٍ ذَاتِ بَعْلٍ مَلاَءَتْ عَینَهَا مِن غَیرِ زَوجِهَا أو غَیرِ ذِى مَحرَمٍ مِنهَا فَإنَّهَا إن فَعَلَتْ ذَلِکَ أحبَطَ اللّهُ کُلَّ عَمَلٍ عَمِلَتْهُ فَإنْ أوطَأَتْ فِرَاشَهُ غَیرَهُ کَانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن یُحرِقَهَا بِالنَّار بَعدَ أن یُعَذِّبَهَا فِى قَبرِهَا » 7 .
خشم خدا شدید است بر زن شوهر دارى که چشم شهوت به غیر شوهرش یا کسى که محرم او نیست بدوزد و اگر این کار را انجام دهد ، خدا هر عمل نیکى که انجام داده ، نابود مىکند و اگر بسترش را براى غیر همسرش آماده کند و با آن غیر به زنا برخیزد بر خداست که او را به آتش دوزخ پس از عذاب قبر بسوزاند .
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود :
در زنا « چه زناى با زن شوهردار و چه زناى با زن بىشوهر » شش خصلت است : سه خصلتش در دنیا و سه خصلتش در آخرت است .
اما سه خصلت در دنیا : آبرو را مىبرد . روزى را قطع مىنماید . مرگ را نزدیک مىکند .
و سه خصلت در آخرت : خشم خدا . بدى و سختى حساب . جاوید بودن در آتش8 .
گناهان دیگر هم هریک داراى تبعات دنیایى و آخرتى است که در آیات قرآن و روایات مشروح و مفصل بیان شده است .
ثمره شهوت حیوانى
شبى در یکى از جلسات تبلیغ پیش از آن که سخنرانى خود را شروع کنم ، جوانى حدود هفده ساله به این جانب مراجعه کرد و با اضطراب و ناراحتى که در چهره و حالت صدایش موج مىزد ، گفت : مطلب بسیار مهمى دارم که برایم حیاتى است و شاید پاسخش درمان درد جانکاهم باشد ، گفتم : بگو ، گفت : دست به کارى زدهام و دامن به گناهى آلودهام که دنیا و زندگى را در نظرم تیره و تار کرده و مرا به تنگنایى روحى دچار نموده که چاره آن را یا در فرار از خانواده براى همیشه مىدانم یا خودکشى و آن این که با دختر یکى از نزدیکانم به معاشرت تنگاتنگ برخاستم و نتیجه این معاشرت ، به عشق و عاشقى کشید ، این عشق و عاشقى شهوانى مرا در کارى که نباید در آن قرار مىگرفتم قرار داد و آن زناست ! !
من الآن محصلّم و بسیار جوان ، او هم در سنین پانزده و شانزده سالگى است و دامنش لکهدار وخانواده هیچکدام از ما دو نفر از این جنایت و ظلمى که واقع شده آگاه نیستند و ما دو نفر هم ابداً در شرایطى نیستیم که با یکدیگر ازدواج کنیم ، هم اکنون زیر بار سنگین ضربات کوبنده وجدانم و در ترس و وحشت از این که او حامله شود و از همه این امور دردناکتر این که دامن عفت انسانى به اغواى من و میل جاهلانه خودش براى همیشه لکهدار شده و از میان رفته است .
من در پاسخ او فقط براى این که خودکشى نکند گفتم : توبه کن و سپس این آیه شریفه را یادآور شدم که خداى مهربان از این که فرموده :
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً 9 .
و نزدیک زنا نشوید که کارى بسیار زشت و راهى بد است .
هر دوى شما را مىدیده و از روى مهر و محبتش به شما انسانها امورى را چون رابطه نامشروع ، معاشرت دو نامحرم با یکدیگر ، چشمچرانى و خلوت نمودن زن و مردى که محرمیّت با هم ندارند ، حرام کرده بود .
آرى ؛ آنچه بر بندگان حرام شده ، ریشه در مهر و محبّت و رحمت خدا به بندگان دارد و آنچه بر بندگان واجب شده نیز ریشه در مهر و محبّت حق دارد نهایتاً حلال و واجب و حرام خدا هر یک کانون مهر و چشمه محبتى از جانب دوست براى انسانهاست ، نهایتاً اگر بگوییم فقه و احکام فقهى هم مثل مسائل اعتقادى و اخلاقى چون ابر بارانزا منبع مهرزایى و محبّتسازى براى انسان هستند ، چیزى به گزاف نگفتهایم .
مرگى تأسفبار به واسطه گناه
در تفسیر « ابو الفتح رازى » آمده : مردى در طواف کعبه زبانش مشغول به این دعا بود :
« اللَّهُمَّ أَخْرِجْنِى مِنَ الدُّنیَا سَالِماً » . خدایا ! مرا در حال سلامت ایمان و دین از دنیا بیرون ببر .
شنوندهاى پس از شنیدن این دعا دنبال او را گرفت تا سبب توسل دعاخوان را به این دعا از او بپرسد ، هنگامى که از او پرسید چرا در طواف این دعا را مىخوانى ؟ پاسخ داد : برادرى داشتم آلوده به گناه کبیره از آن گناه توبه نکرد تا مرگش فرا رسید ، هنگام مرگ و لحظه احتضار قرآن را خواست ، فکر کردیم مىخواهد قرآن را روى سینه بگذارد و با توسل به آن ، جان دادنش را آسان کند ، قرآن در اختیارش گذاردیم ، با خشم و عصبانیّت آن را پاره پاره کرد و از دنیا رفت ، از روزى که این حادثه وحشتناک را دیدم همواره این درخواست را از خدا دارم که مرا در حال سلامت دین از دنیا ببرد10 .راویان معتبر شیعه از حضرت امام صادق علیه السلام روایت مىکنند که شنیدیم حضرت مىگفت :
« اللَّهُمَّ أعِنِّى عَلَى هَولِ یَومِ القِیَامَةِ وَأخرِجْنِى مِنَ الدُّنیَا سَالِماً وَزَوِّجْنِى مِنَ الحُورِ العِینِ وَاکفِنِى مَؤُونَتِى وَمَؤُونَةَ عِیَالِى ومَؤُونَةَ النَّاسِ وَأَدْخِلْنِى بِرَحمَتِکَ فِى عِبَادَکَ الصَّالِحینَ 11 .
خدایا ! مرا در برابر ترس و هراس قیامت یارى ده و از دنیا در سلامت دین و ایمان بیرون بر و از حورالعین بر من تزویج کن ، و قوت و خوراک من و خانوادهام و مردم را کفایت فرما و مرا به رحمتت در بندگان شایستهات درآور.
پی نوشت ها:
1 ـ کنز العمال : حدیث 10464 ؛ میزان الحکمة : 4/2000 ، الرحمة ، حدیث 6985 . 2 ـ کنز العمال : حدیث 5668 ؛ میزان الحکمة : 4/2000 ، الرحمة ، حدیث 6991 . 3 ـ الکافى 5/150 ، باب آداب التجارة ، حدیث 1 ؛ تهذیب : 7/6 ، باب 1 ، حدیث 16 ؛ وسائل الشیعة : 17/381 ، باب 1 ، حدیث 22794 . 4 ـ اسرا ( 17 ) : 32 . 5 ـ فرقان ( 25 ) : 68 ـ 69 .6 ـ الحضال : 1/120 ، حدیث 109 ؛ روضة الواعظین : 2/461 ؛ بحار الأنوار : 76/20 ، باب 69 ، حدیث 9 . 7 ـ ثواب الأعمال : 286 ؛ وسائل الشیعة : 20/232 ، باب 129 ، حدیث 25509 ؛ بحار الأنوار : 73/366 ؛ باب 67 ، حدیث 30 . 8 ـ « عَنْ أَبِى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قَالَ : لِلزَّانِى سِتُّ خِصَالٍ ثَلاَثٌ فِى الدُّنْیَا وَ ثَلاَثٌ فِى الآخِرَةِ فَأَمَّا الَّتِى فِى الدُّنْیَا فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ أَمَّا الَّتِى فِى الآخِرَةِ فَسَخَطُ الرَّبِّ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ سُوءُ الْحِسَابِ وَ الْخُلُودُ فِى النَّار » . الکافى : 5/541 ، باب الزانى ، حدیث 3 ؛ وسائل الشیعة : 20/309 ، باب 1 ، حدیث 25692 ؛ بحار الأنوار : 76/22 ، باب 69 ، حدیث 17 . 9 ـ اسراء ( 17 ) : 32 . 10 ـ تفسیر ابوالفتوح رازى . 11 ـ الکافى : 2/578 ، باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج ، حدیث 2 .
بر گرفته از کتاب مهرورزی وعشق از حسین انصاریان